Born Villain

Born Villain

The smoker diaries
Born Villain

Born Villain

The smoker diaries

سرگیجه

.. بوی خون و بارون میاد


قول داده بود با خورشید آشتی کنه.پرده رو بکشه کنار و زیر گرمای همیشگیش بمونه.. 

ولی "اون" برگشت

تو همون روز لعنتی.که از نور خبری نبود و تاریک تر از همیشه فقط صدای بارون شنیده میشد.

در و باز کرد و همون فرشته ی یه سال پیش و دید.. خیس.   

سکوت.

دیگه نمیخواستش.. یه سال شب و روزش فکر اون شده بود. حالا چرا برگشته؟ 

فرشته ش نشست روی تنها مبل خونه. 

هیچ حرفی نمیزد.. هردوشون میدونستن قراره چی بشه..

.

.

بوی خون و بارون میاد.. 


پ ن- قراره بنویسم.. دوباره. 

نظرات 2 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:11 ب.ظ

ببین...الان بیشتر بوی گل سوسن می آد..

شوخی کردم ناراحت نشی..من باب تلطیف فضا بود..

نه بابا ناراحت چرا

مین مین سه‌شنبه 17 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 03:12 ب.ظ

اسمم یادم رفت..

.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد