Born Villain

Born Villain

The smoker diaries
Born Villain

Born Villain

The smoker diaries

گلوله

..شبا کابوس میبینم

این کابوس ها تمام روز هم باهام هستن

گاهی اونقدر داغونم میکنن که دوباره چاقو رو برمیدارم و میکشم.. روی دستم.. تمام انگشتهام.. خون از کنارشون سر میخوره و.. برای چند لحظه دردش روحمو آروم میکنه.. اون میشه تمام دغدغه م.

و وقتی خون و میشورم دوباره..


تقصیر خودمه که به این روز افتادم. دیگه حتی تاریکی هم جواب نمیده. اونم آرومم نمیکنه. نمیدونم دلم چی میخواد. نمیدونم چی خوبم میکنه احساس میکنم مسیری رو که همه توی تمام طول عمرشون به سمت تباهی طی میکنن من تو این یه سال طی کردم و الان آخرشم. نه میتونم برگردم نه تباه تر از این چیزی هست.. فقط باید انتظار مرگ و کشید.. یا چی؟.. نمیدونم.


تو این سکوت آخر راه دوباره همه چیزو مرور میکنم. دوباره یه لبخند مصنوعی میزنم. لبخند به احساسی که هنوز تو وجودمه. هنوز عاشق اونی ام که خودش میدونه. با وجو تمام این چیز های دیگه که ذهنمو پر کرده هنوز دوست داشتنو میفهمم!


کنسرتو ویولن باخ تموم شد.. آهنگسازای دوره ی کلاسیک چه حالی داشتن. هر آهنگشون به آدم همه چیزو نشون میده. هرچند بستگی داره هرکس چی دلش بخواد ببینه!


سیاه و سفید دنیای من تو این لحظه رنگی گرفت که هیچوقت نمیفهممش..

....

...

..

.

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد