Born Villain
The smoker diaries
Born Villain
The smoker diariesعناوین یادداشت‌ها
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 19 دی‌ماه سال 1391 19:44
..دیگه حرفای صادقانه رو باید ثابت کنی ولی دروغ و دورویی همیشه راحت باور میشه! به قول یکی جامعه معتاده به شنیدن دروغ!
-
ویز
دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1391 15:14
...دلم میخواد تمام ساعتای بیداریم بهش گوش بدم روزای عجیبی داره میگذره. یه سری توجه ها به سمتم داره جلب میشه که همیشه ازشون دوری میکردم.یه صدای ضبط شده از ویز ویز مگس دارم روزی چند بار پلی میکنم گوش میدم بش دلم میخواد تمام ساعتای بیداریم بهش گوش بدم حس عجیبی داره ذهن آدمو از همه چیزای مزخرف دور میکنه. وقتاییم که این...
-
Catatonia
پنج‌شنبه 14 دی‌ماه سال 1391 00:52
..به دنیا که میاد گریه میکنه هر ثانیه یکی.. میکوبه. این صدای تکراری تنها چیز هیجان انگیز زندگیشه.. گاهی تند میشه گاهی آروم تر.. همه جا تاریکه و چشاش بسته س. آروم خوابیده. یه حس عجیبی داره.. دلش میخواد آزاد شه بره ی جای بهتر یهو نفسش میگیره و بعد... همه جا روشن میشه.. وقتی به دنیا میاد گریه میکنه. بدون اشک. گریه نیست...
-
مرگ با اسانس توت فرنگی!
چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1391 03:10
جدیدا معنی "انتشار" در بلاگ اسکای به "ریفرش" تغییر پیدا کرده جالبه! بگذریم لابد حرف هایی که توی اون پست بوده ارزششون موندن تو این ذهن کرم خورده ست! اعتقاد دارم یک موسیقی خوب هرچند کوتاه ارزشش اندازه ی یک تابلوی نقاشی یا یک شاهکار سینماست. تنها چیزی که میشه گفت توی زندگیم جریان داره هنوز موسیقیه.. و...
-
جیغ
سه‌شنبه 5 دی‌ماه سال 1391 21:16
یه تیکه از یه انگشت روی زمین.. پر از مگس دورش یه بطری کثیف هم روی میز افتاده که هرچی توش بوده ریخته بیرون ساکت ساکت.. فقط صدای مگس شنیده میشه.. چه خبر بوده؟ بیرون یه تالار خیلی بزرگه.. تاریک.. قدیمی. صدایی که توشه واقعی نیست ولی میشه فهمید چیه.. جیغ. بعدشم صدای گلوله.. میپیچه تو سالن ولی هیچی توش نیست. خالیه.. و سفید!...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 3 دی‌ماه سال 1391 13:16
.. دگر نصیحت مردم حکایتیست به گوشم!
-
سرد و رنگ پریده!
جمعه 1 دی‌ماه سال 1391 19:53
.. احتمالا مستی سگ خیلیا رو از یادش برده! ولی بقیه که مست نیستن چرا سگو یادشون رفته؟! که به آرزوی همیشگیش برسه و تو تنهایی بمیره؟ شاید..
-
زوزه های بیهوده 2
سه‌شنبه 21 آذر‌ماه سال 1391 20:29
_بعضی وقتا ازت متنفر میشم _میدونم _چرا باید اینطوری باشه؟! از کجا میدونی؟ _دل به دل راه داره.. خیلی وقتا.شاید همیشه. عشق دو طرفه نیست. حداقل یاد دارم چطوری باشم که نفرتم همیشه دو طرفه باشه.. احساسم میگه این منطقی تره
-
[ بدون عنوان ]
سه‌شنبه 14 آذر‌ماه سال 1391 06:53
-
Dust Lane
جمعه 10 آذر‌ماه سال 1391 06:28
نمیدونم شاید اونم نابود شدنش مثل من بوده.. و حالا اینطوریه موهاش به هم ریخته.لاغر. هیچوقت نمیخنده. حرف نمیزنه. پشت سر هم سیگار میکشه با اینکه میتونه هر چیزی داشته باشه.. معروفه. موسیقیش عالیه.. ولی نه. خیلی چیزا هم هست که نمیشه با پول داشت.. آره!.. همین پول لعنتی که اگه مال من زیاد تر بود عشقم الان با من بود نه اونی...
-
زوزه های بیهوده 1
سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1391 11:10
امروز یه روز بارونیه. و طبیعتا تمام خاطرات پارسال این روزا تو ذهنم مرور میشه. تو همین بلاگ اسکای بود همش!. ولبخند و بغض...
-
Beautiful People
شنبه 20 آبان‌ماه سال 1391 11:11
[حذف شد]
-
So long my friend
شنبه 6 آبان‌ماه سال 1391 17:08
.. یه روز ابری با سرمای پاییز که صورتتو میسوزونه و یه گروه بزرگ کلاغ که بالای سرت لا به لای درختا پرواز میکنن.. فکرم میره به چند سال پیش.. بیرونم و صدای پیانو زدن خودمو از توی خونه میشنوم.. دلم میخواد به حال خودم زار بزنم.. ولی خیلی وقته دیگه اشک تو چشام جمع نمیشه بی حس شدم.به همه چی.. همه چیزایی که به زندگیم به...
-
گلوله
جمعه 5 آبان‌ماه سال 1391 14:26
..شبا کابوس میبینم این کابوس ها تمام روز هم باهام هستن گاهی اونقدر داغونم میکنن که دوباره چاقو رو برمیدارم و میکشم.. روی دستم.. تمام انگشتهام.. خون از کنارشون سر میخوره و.. برای چند لحظه دردش روحمو آروم میکنه.. اون میشه تمام دغدغه م. و وقتی خون و میشورم دوباره.. تقصیر خودمه که به این روز افتادم. دیگه حتی تاریکی هم...
-
سکوت
پنج‌شنبه 27 مهر‌ماه سال 1391 01:07
پاییز پاییز.. چه حسی داره.. عجیب نیست افتضاحه. یه سرمای مسخره و هزار تا خاطره که فقط میسوزوننت. دیوونگیه که تو این اوضاع بخوای اصلا فکر کنی به چیزی.. فقط تو سکوت غرق میشی و میسوزی. به عشق ربطی نداره این حس فقط تاریکی و یادت میاره. تنهاییتو. ..نور نارنجی غروب لعنتیش پشت پرده زور میزنه بیاد تو. پرده رو میکشم کنار. حتی...