نمیدونم شاید اونم نابود شدنش مثل من بوده.. و حالا اینطوریه موهاش به هم ریخته.لاغر. هیچوقت نمیخنده. حرف نمیزنه. پشت سر هم سیگار میکشه با اینکه میتونه هر چیزی داشته باشه.. معروفه. موسیقیش عالیه..
ولی نه.
خیلی چیزا هم هست که نمیشه با پول داشت.. آره!.. همین پول لعنتی که اگه مال من زیاد تر بود عشقم الان با من بود نه اونی که آذر پارسال و فروردین امسال شد کابوس من.
اه.
خیلی چیزا براش مهم نیست.. براش مهم نیست با این سنش چهره ش پیر شده. چند سال پیش از منم جوون تر بود..
هه.. یکی باید اینا رو راجع به خودم بنویسه.
اصلا چرا آدم باید زور بزنه که مثل بقیه باشه وقتی نیست؟ از اولشم نبودم.. از همون بچگی.
شاید تو مهم ترین سال زندگیمم ولی دارم چطوری میگذرونم.. سعی میکنم بخوابم. نیم ساعت بعدش با یه کابوس لعنتی از خواب میپرم.. دوباره میشینم پشت پیانو. خوشحالم که یه چیز هست که درکم کنه!. پیانو. شروع میکنم کامل کردن آهنگای جدیدم. بعد از آخرین نت دوباره سکوت لعنتی. صبح شده.. میرم رو زمینای خیس و سرد قدم بزنم.
آوازش تو سرم میپیچه..
10000000000% باهات موافقم
بشاش تو این زندگی
.
ادمها با هم متفاوتن پس خودتو وشرایط کسیو با خودت مقایسه نکن تو خودتی با دنیای خودت و سرنوشت و پایانت هم متعلق به خودته
مقایسه ای نکردم!
دنیا را زیباتر از آنچه هست
نمی توان دید...
مگر اینکه چشم هایت را ببندی به رویش
عالی